جواب نگارش و انشا پایه های مختلف تحصیلی

۷۱ مطلب با موضوع «انشا عمومی» ثبت شده است

انشا خنده دار و طنز در مورد ماه رمضان و روزه

انشا طنز خنده دار ماه رمضان انشا خنده دار در مورد ماه رمضان انشا خنده دار در مورد روزه گرفتن انشا خنده دار کوتاه ماه رمضان انشا طنز زیبا ماه رمضان انشای طنز ادبی ماه رمضان انشا طنز روزه گرفتن و افطار موضوع انشای طنز ماه رمضان


انشا در ادامه

ادامه مطلب...
۲۰ ارديبهشت ۹۸ ، ۲۰:۲۰ ۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
ادمین

انشا زیبا در مورد ماه رمضان و روزه گرفتن

انشا زیبا درباره ماه رمضان انشای زیبای ماه رمضان انشا ادبی در مورد ماه رمضان انشا در مورد ماه رمضان با مقدمه انشا در مورد ماه رمضان پایه هفتم انشا توصیف ماه رمضان مطلب در مورد ماه رمضان انشا درمورد ماه رمضان و روزه

انشا در ادامه مطلب


ادامه مطلب...
۲۰ ارديبهشت ۹۸ ، ۲۰:۱۴ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
ادمین

انشا خاطرات سفر به مشهد مناسب پایه ابتدایی

انشا خاطره سفر به مشهد موضوع انشا سفر به مشهد انشا سفرنامه ای به مشهد انشایی درمورد سفر به مشهد انشا در مورد سفرنامه مشهد انشا درباره مشهد انشا سفر به مشهد با ماشین انشا سفرنامه مشهد کوتاه

انشا در ادامه مطلب

ادامه مطلب...
۱۸ ارديبهشت ۹۸ ، ۱۲:۴۴ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
ادمین

انشا زبان خوش مار را از سوراخ بیرون می کشد

  • مفهوم به زبان خوش مار از سوراخ بیرون می آیدxمعنی ضرب المثل به زبان خوش مار از سوراخ بیرون می آیدxگسترش ضرب المثل به زبان خوش مارو از سوراخ بیرون می آیدxانشای در مورد به زبان خوش مار از سوراخ بیرون می اید



انشا در ادامه مطلب

ادامه مطلب...
۱۸ ارديبهشت ۹۸ ، ۱۲:۲۸ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
ادمین

گسترش مثل نویسی با زبان خوش مار از سوراخ بیرون می آید

مفهوم به زبان خوش مار از سوراخ بیرون می آید معنی ضرب المثل به زبان خوش مار از سوراخ بیرون می آید گسترش ضرب المثل به زبان خوش مارو از سوراخ بیرون می آید مثل نویسی از این گوش میگیرد و از آن گوش در میکند مثل نویسی از کوزه همان برون تراود که در اوست انشا در مورد از کوزه همان برون تراود که در اوست از این گوش میگیرد ازان گوش در میکند گسترش مثل از کوزه همان برون تراود که در اوست


انشا در ادامه مطلب

ادامه مطلب...
۱۸ ارديبهشت ۹۸ ، ۱۲:۲۵ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
ادمین

انشا درباره جشن نیمه شعبان ولادت امام زمان (عج)

انشا درباره تولد امام زمان انشا در مورد جشن نیمه شعبان انشا در مورد امام زمان به زبان عادی و ادبی انشا احساسی در مورد امام زمان انشا در مورد نیمه شعبان کلاس چهارم انشا در مورد نیمه شعبان کلاس سوم انشا در مورد امام زمان کلاس پنجم انشا در مورد امام زمان برای کودکان

انشا در ادامه مطلب

ادامه مطلب...
۱۸ ارديبهشت ۹۸ ، ۱۱:۵۶ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
ادمین

انشا تصور ذهنی فضاپیما و کره ماه

انشا درون یک فضاپیما روی کره ماه انشا در مورد تصویر ذهنی درون یک فضاپیما انشا درباره ی درون یک فضاپیما که روی کره ماه انشا کوتاه درباره فضاپیما روی کره ماه انشا تصور کنید درون یک فضاپیما هستید که روی کره ماه توقف کرده اید درون یک فضاپیما را که روی کره فرود امده است تصور کنید و تصور ذهنی خود را بنویسید موضوع انشا تخیلی درباره فضاپیما درون یک فضاپیماراکه روی کره ماه فرود امده تصورکنیدوتصویرذهنی خودرابنویسید



سفینه فضایی که ما سوار آن شده ایم خیلی بزرگ است و با سرعت زیاد در حال حرکت است و بیرون تاریک است

و ما از سیاره ی زمین دور می شویم و من نباید کمربندم را باز کنم و در فضا اجسام بی وزن می شوند  و ما حالا به

کره ی ماه رسیده ایم و من باید با لباس فضایی روی کرهی ماه پیاده شوم و کره ی ماه خیلی زشت است و مانند سیاره ی زمین سرسبز نیست و همه جا سکوت است و از صدای جیک و جیک پرندگان واز درختان و گل ها خبری نیست و من وقتی در زمین بودم و ماه را با تلسکوپ مشاهده می کردم و نورانی می دیدم با خود فکر میکردم کرهی ماه چه جای زیبایی است اما الان که در آن جا هستم جز از سنگ و غبار چیزی نمی بینم و انسان در آن جا احساس دلتنگی می کند و من می خواهم هر چه زودتر به سیاره ی خودم برگردم.

۰۴ ارديبهشت ۹۸ ، ۱۲:۳۹ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
ادمین

انشا تخیلی و ذهنی درباره سفر به فضا

انشا تخیلی کوتاه انشا تخیلی درباره دریا موضوع انشا تخیلی درباره فضاپیما انشا در مورد آدم فضایی با مقدمه انشا در مورد سفر خیالی به اعماق زمین انشا تخیلی خنده دار انشا تخیلی درباره طبیعت انشا سفر خیالی به دریا


به نام خداوندی که قدرت فکرکردن و تخیل رادر ذهن ما قرار داد تا ما با استفاده از قدرت تخیل خود آنچه که برایمان دست یافتنی نیست را تصور کنیم.

از روز قبل قرارگذاشته بودیم که به موقع خودرا به محل قرار برسانیم زمانی که به آنجا رسیدم دیدم که همه ی بچه ها درحال آماده شدن هستندو لباس های مخصوص را می پوشند وهمه خوش حال بودند. من نیزاز خوش حالی در پوست خود نمی گنجیدم شروع به پوشیدن لباس مخصوص کردم و از این که تا چند دقیقه ی دیگر با دوستانم در فضا خواهم بود شادی می کردم.

در این هنگام مسئول سفینه که ما به او مهندس می گفتیم گفت: بچه ها سوار شوید. ما همگی سوار شده و سفینه پرید وبه آسمان رفتیم از میان ستاره های زیبا و سیارهای منظومه شمسی گذشتیم واقعا تماشایی بود. سیاره ی مشتری ، نپتون ، پلوتون و زحل که از همه ی  آن ها زیباتر بود را دیدیم حلقه ای طلایی وزیبا دور زحل را فرا گرفته بود.

از کنار خورشید که گذشتیم دلمان می خواست به آن نزدیک شویم ولیکن گرمای زیاد آن مانع از آن شد که به آن نزدیک شویم. دوستم که خیلی هیجان زده شده بود دستش را از سفینه بیرون آورد اما دست او از گرمی وحرارت خورشید سوخت و تاول شد بعد از آن تصمیم گرفتیم به کره ی ماه برویم سطح کره ی ماه از حفره های زیادی داشت وشبیه به پنیر بود یکی از بچه ها وقتی سطح کره ی ماه رادید به خیال این که می تواند به راحتی تکه ای از آن را جدا کند جلو رفت و با دندانش شروع به گاز زدن کرد اما نتوانست و دندانش هم شکست.

مشغول نگاه کردن به اطراف بودیم که دیدیم ازپشت پستی بلندی های سطح ماه شاخک هایی در حال تکان خوردن هستند، وقتی دقت کردیم متوجه شدیم جاندارانی با شاخک هایی بلند و چشمانی از حدقه در آمده که روی کره ی ماه ساکن بودند ما را تماشا و کنترل می کردند در همین هنگام چند چیز تیز شبیه تیر به سوی ما پرتاب شد ما همگی ترسیده بودیم هراسان به سوی سفینه دویدیم و سوار آن شدیم آن ها نیز به سفینه هجوم آوردند و به آن چسبیدند ما شروع به جیغ زدن کردیم درحال جیغ و داد بودیم که دیدیم یکی از آدم فضایی ها  به سفینه ی ما چسبیده است ولی به دلیل سرعت زیادی که سفینه داشت از آن جدا شد و بر روی سطح ماه افتاد.

۰۴ ارديبهشت ۹۸ ، ۱۲:۳۴ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
ادمین

معنی شعر نام نیک رفتگان ضایع مکن تا بماند نام نیکت پایدار

معنی شعر نام نیک رفتگان ضایع مکن تا بماند نام نیکت پایدار معنی شعر سعدی نام نیک رفتگان ضایع مکن معنی بیت شعر نام نیک رفتگان ضایع مکن شعر نام نیکو گر بماند ز آدمی از کیست معنی شعر نام نیکو معنی شعر بس بگردید و بگردد روزگار پیام بیت نام نیکو گر بماند ز آدمی نام نیکو گر بماند ز آدمی به کاز او ماند سرای زرنگار



نام نیکو گر بماند زآدمی به کزو ماند سرای زر نگار 
معنی: اگر نام خوب از انسان به یادگار بماند بهتر از این است که از او خانه های زیبا ومجلّل باقی بماند .
لغت: زرنگار: دارای نقش هایی از طلا ،طلا کاری شده سرا : خانه به :بهتر کزو : مخفف که از او 
نکته ی دستوری : این بیت از سه جمله تشکیل شده است .فعل « است » بعد از « بهن حذف شده است : به (=بهتر) ، ]است[که از او سرای زرنگار ماند . سرای زرنگار : ترکیب وصفی است 


معنی و مفهوم شعر چو خواهی که نامت نماند نهان

ما این شعر زیبا را برای شما دوستان و عزیزانی که در مدرسه درس می‌خوانید گذاشتیم تا بتوانید آن را برای مدرسه و دوستان خود ببرید و آن را در مدرسه به معلم خود به دهید تا بتوانید به راحتی نمره کامل را گرفته باشید. ولی متاسفانه نتوانستیم کنند جواب و پاسخ این شعر را پیدا کنیم و این مطلب را زدیم که شما دوستان عزیز می توانید در آخر همین پست در بخش نظرات برای ما این معنی و مفهوم شعر به صورت کامل بفرستید تا ما آن را در این پست قرار دهیم و به یکدیگر نیز کمک کنید که به توانید در مدرسه موفق باشید.


معنی شعر چو خواهی که نامت نماند نهان مکن نام نیک بزرگان نهان

اگر می خواهی که خودت بلند آوازه و مشهور باشی واسم تو روی زبان ها باشد؛ باید سعی کنی تا از آثار بزرگان استفاده کنی و حتما به آن اقرار و اعتراف نمایی نه اینکه از آثا آنها کمک بگیری ولی نامی از آنان نبری. جواب توسط یاسین برای ما ارسال شده با تشکر از یاسین عزیز.

اگه میخواهی مشهور شوی و از کسی که مشهور است کمک گرفتی باید بگویی مه ازان بزرگان کمک گرفتی نباید این را پنهان کنی. این متن توسط مرتیا ارسال شده با تشکر از مرتیای عزیز.

اگر شخصی می خواهد خود را دانا و عارت نشان دهد نام دانشمندان را بد نام کرد و یا با اثار های شان خود نمایی کرد. این متن را اسما پور نصیری برای ما فرستاده شد با تشکر از اسمای عزیز.

اگر می خواهی نامت گمنام نباشد نام بزرگان را پنهان نکن اگر می خواهی نامت تا همیشه جاودان بماند باید نام بزرگان را هرجا بر زبان بیاوری تا نام تو هم جاودان بماند ارسالی از نویسنده.

یعنی اگر می خواهی نام ونشانت وکارهایت در میان مردم پنهان نماند خودت هم در پنهان کردن نام نیک بزرگان تلاش نکن.

اگر میخواهید اسمتان پایدار باشد باید از علم و اثار بزرگان و دانش مندان استفاده کنی و اعتراف کنی که از اثار بزرگان کمک گرفته ای فرستنده نیما نیلوفری.

این ضرب المثل به این اشاره میکند که وقتی دوست داری به مقام بالایی برسی باید از دانشمندان بزرگ که از ما فهمیده تر هستند کمک بگیریم و وقتی به مقام بالایی رسیدیم لطف کسانی که به ما کمک کردند فراموش نکنیم و همیشه از انها یاد کنیم نه اینکه خودمان را از انها بالاتر بدانیم با تشکر از مهسا مهدویان عزیز.

معنیش این میشه که : از ینکه چو خواهی که نامت نماید نهان این است که اگر می خواهی اسمت روی زبان ها باشد باید تلاش کنی تا بتوانی اسم خود را روی زبان ها جاری کنی هیچ موقع وقتی تلاش نکنی نمی توانی اسم خودرا روی زبان ها و مشهور کنی با تشکر از زهرا هاشمی عزیز.

یعنی وقتی ما به مقام بالایی رسیدیم کسانی که در این راه به ما کمک کردند لطف آنها را فراموش نکنیم ارسال شده توسط لاریسا اصل محمودی با تشکر از لاریسا اصل محمودی عزیز.

اگر می خواهی که نامت سرزبان ها باشد از دانشمندان و اثار انها کمک بگیر و حتما نام کسانی را که از انها کمک گرفته ای به زبان بیاور واز انان تشکر کن توسط ارشک عابدینی.

اگر می خواهی نامت سر زبان ها یاشد از اثار بزرگان دین کمک بگیر و از اثار انها برای خود خواهی استفاده نکنی و یادت باشد مرسی از غزل بابت ارسال این متن.

چو خواهی که نامت نماند نهان اگر میخواهی همه اسم تورابرزبان بیاورند واگردرراه دچار مشکل شدی و از کسی (درضرب المثل بزرگان ) کمک گرفتی مکن نام نیک بزرگان نهان نام آن هارانهان نکن وبرعکس سعی کن نام آن هارا برزبان بیاوری تانام توبرزبان بیاید.

اگر میخواهی از نامت به نیکی یاد کنند وفراموش نشوی….پس نام نیک بزرگان را لکه دار نکن..هرچه برای خودت میخوای برای دیگران هم بخواه.

اگر میخواهی که نامت فراموش نشود اعمال بزرگان خیراندیش وخیر خواه در نیکی را به بدنامی یاد نکن….ای شعر عین ضربالمثل هر چه برای خودت میخواهی برای دیگران هم بخواه،،،،،،نعمت اله مردانی.

۰۳ ارديبهشت ۹۸ ، ۱۷:۳۸ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
ادمین

معنی ضرب المثل راستی راه نجات است یعنی چه

مفهوم راستی راه نجات است معنی ضرب المثل راستی راه نجات است راستی راه نجات است یعنی چه معنی ضرب المثل راستی راه نجات است آینه ضرب المثل راستی راه نجات است یعنی چه معنی ضرب المثل داشتم داشتم حساب نیست دارم دارم حساب است معنی ضرب المثل تهی پای رفتن به از کفش تنگ


معنی راستی، راه نجات است

⭕ یعنی فردی که راستی را بر دروغ ترجیح می دهد و فرمان الهی را اجرا می کند، خداوند متعال از او راضی می شود و در همه امور پشتیبانی وی را با خود به همراه دارد.

⭕ به معنای کلی راستی و صداقت، راه نجات، سعادت و رستگاریست و انسان را از گناه و زشتی بر حذر میدارد.

روایت راستی، راه نجات است

شخصی به محضر پیامبر(ص) رسید و پرسید: کار دوزخیان چیست؟ فرمود:( دروغ گویی; دروغ، انسان را به فاجری و پرده دری می کشاند و چون فاجر شد، کافر می گردد و جای انسان کافر در آتش است.) [وسائل الشیعه، ج۳، ص۲۳۲]

شعر درباره صداقت و راستگویی

ما درس صداقت و صفا می خوانیم            آئین محبت و وفا می دانیم

زین بی خردان سفله ای دل! مخروش      کانها همه می روند و ما می مانیم

(ملک الشعراء بهار)

داستان (حکایت) راستی، راه نجات است

یکروز جوانی از مکه مکرَّمه خارج شد و برای کسب علم به بغداد رفت. هنوز از عمرش بیش از دوازده سال نگذشته بود ولی قبل از اینکه از مکه خارج شود به مادرش گفت که مرا نصیحتی کن. مادرش به او گفت: فرزندم با من عهد کن که هرگز دروغ نگویی. بعد از اینکه جوان با مادرش عهد را بست و خداحافظی نمود.

با خود چهارصد درهم داشت تا در غربت به خرج برساند، بر مرکوبش سوار شد و روانه ی بغداد گردید در بین راه گروهی از راهزنان بر او مسلط شدند و او را متوقف نمودند و بعد گفتند: ای جوان از مال و ملک دنیا چیزی به همراه خود داری؟

جوان در جواب به آنها گفت: بله چهارصد درهم با خود دارم. همه او را مورد استهزاء و تمسخر قرار دادند و گفتند: فوری از اینجا برو و الاّ از ما ضرری به تو میرسد تو کجا و چهارصد درهم کجا؟!

جوان از آنجا رفت، طولی نکشید که خود رئیس راهزنان در بین راه سر راه را بر او گرفت و متوقف کرد و سپس گفت: ای جوان آیا از مال دنیا چیزی با خود داری جوان در جواب گفت: بله رئیس دارم، رئیس گفت: چه مقدار داری جوان؟ جوان گفت: چهارصد درهم دارم.

رئیس راهزنان پول را گرفت و به او گفت: که چه چیزی باعث شد که تو راست بگویی و چرا دروغ نگفتی در حالی که میدانستی در راست گفتنت مالت ضایع میگردد؟ جوان در جواب گفت: من برای این به تو راست گفتم چون با مادرم عهد کرده ام که هرگز در مقابل هیچ کس دروغ نگویم.

در این هنگام قلب رئیس راهزنان کم کم در مقابل ربّ العالمین به خشوع درآمد و گفت: ای جوان من از کار تو در تَعَجُّبم تو از عهدی که با مادرت بسته ای می ترسی مبادا آن را بشکنی و خیانت بکنی ولی ما از عهدی که با خدای عزوجل داریم ترس نداریم اگرچه در آن خیانت هم کرده باشیم؛

بس ای جوان پولهایت را بگیر و از این مکان در امان خواهی بود و من با خدایم عهد می بندم که در درگاه او توبه کنم توبه ای که از آن به بعد معصیّت او را نکنم. در هنگام عصر (وقتیکه همه راهزنان در یک نقطه معلوم گرد هم جمع شدند) همه اتباع او نزدش آمدند تا مالهای انبوهی را که از مردم گرفته بودند به او تسلیم کنند ولی او را دیدند که زار زار گریه می کند گریه ای که پشیمانی همراه دارد.

گفتند: چرا گریه می کنی؟ به آنها گفت: برای اینکه خداوند فرموده است: «اِنَّ اللهَ یَأمُرُکُم اَن تُؤدُّوا الاَماناتِ اِلی اَهلِها» نساء/۸۵٫ یعنی خداوند به شما امر می فرماید که امانات را به صاحب اصلی برگردانید. همه راهزنان به رئیس خود گفتند: ای رئیس و بزرگ ما، اگر تو چنین کاری کرده ایی ما هم از تو تبعیت می کنیم و همگی در مقابل خدا توبه کردند و جزء بندگان صالحش شدند. [حکایت های حکمت آمیز ص۱۴۴٫]

۰۳ ارديبهشت ۹۸ ، ۱۷:۱۷ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
ادمین

به سايت خوش آمديد !


براي مشاهده مطلب اينجا را کليک کنيد