جواب نگارش و انشا پایه های مختلف تحصیلی

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «جواب انشای صفحه ی 53 کتاب مهارت های نوشتاری پایه هشتم» ثبت شده است

انشا کوتاه صدای باران صفحه 53 پایه هشتم

جواب انشا صفحه 53 هشتم جواب انشای صفحه ی 53 کتاب مهارت های نوشتاری پایه هشتم انشا درمورد صدای باران پایه هشتم انشا صفحه 53 نگارش هشتم انشا پایه هشتم صفحه 53 انشا صفحه. ۵۳نگارش هشتم انشا درمورد صدای لالایی مادر انشا عادی و ادبی در مورد باران

ادامه مطلب...
۱۳ خرداد ۹۸ ، ۲۰:۴۳ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
ادمین

جواب صفحه 53 نگارش هشتم

انشا صفحه 53 نگارش هشتم صدای باران جواب انشای صفحه ی 53 کتاب مهارت های نوشتاری پایه هشتم نگارش هشتم صفحه 53 صدای باران انشا پایه هشتم صفحه 53 انشا صفحه ۵۳نگارش هشتم انشا درمورد صدای باران صفحه 53 پایه هشتم انشا صفحه ۵۳ هشتم صدای باران جواب صفحه 56 نگارش هشتم


پشت پنجره ى اتاقم نشسته بودم و به فکر فرو رفته بودم،بعد از چند لحظه به اسمان خیره شدم،اسمان ابری بود و ابرها به هم پیوسته بودند انگار میخواست رحمت الهى ببارد!؟! اری! پس از چند دقیقه باران شروع به باریدن کرد،صدای باران همانند صدای گیتار است که وقتی شروع به نواختن می کند باید تا انتها بنوازد تا تمام هستی را از خواب غفلت و سردرگمی بیدار کند،مانند ان روزی که وقتی امام حسین(ع) بارانی از سخنان خود را جاری کرد و باعث پایداری اسلام شد.
پس از چند دقیقه باران شدید و شدید تر شد به قدری که صدایش همانند سنگی بود که به شیشه برخورد میکرد و مرا میترساند.
شیشه های اتاقم عرق کرده بود پس از مدتی من شروع به نوشتن روی شیشه های عرق کرده ی اتاقم بودم،شعری را که در دوران ابتدائی اموخته بودم نوشتم:
باز باران با ترانه💦
با گهر های فراوان 
میخورد بر بام خانه🏡
یادم أرد روز باران
گردش یک روز دیرین
خوب و شیرین 
توی جنگل های گیلان
کودکی ده ساله بودم
شاد و خرم 
نرم و نازک 
چست و چابک 
با دو پای کودکانه 
می دویدم همچو أهو
می پریدم از سر جو
دور می گشتم ز خانه 
می شنیدم از پرنده
از لب باد وزنده
داستان های نهانی 
راز های زندگانی

۰۲ ارديبهشت ۹۸ ، ۱۷:۳۵ ۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
ادمین

انشا درمورد صدای باران صفحه 53 پایه هشتم

جواب انشا صفحه 53 هشتم انشا درمورد صدای باران پایه هشتم جواب انشای صفحه ی 53 کتاب مهارت های نوشتاری پایه هشتم انشا پایه هشتم صفحه 53 انشا درمورد صدای وزش شدید باد انشا صفحه ۵۳نگارش هشتم انشا صدای باران پایه هشتم انشا صفحه 53 نگارش هشتم صدای لالایی مادر


ابر های سیاه و ترسناک از هر سو همانند لشکری بر زمین هجوم آوردند.
اما وقتی رسیدند دیگر ترسناک نبودند چون چیزی ترسناک از آنها به وجود آمده بود رعد و برق.
اما درست که فکر میکنم انگار که رعد و برق دارد شروع کنسرت موسیقی آسمان را اعلام می کند.
اولین قطرات باران آرام آرام نت های موسیقی را به صدا در می آورند.
او که چیزی از موسیقی نمیداند!پس چطور می تواند این چنین دل انگیز بناوازد که درختان دست هایشان را به سوی او دراز کنند،گل ها صورتشان را باز کنند و لبخندی زیبا به او بزنند،حیوانات با ترانه اش به رقص در آید.
انگار که شاد بودن کافی است تا بتوانی یک استاد موسیقی باشی و همچو او ترانه هایت را برای همه بخوانی،در شادی همه با آهنگ دل انگیزت شریک شادی همه کسانی باشی که به ترانه تو گوش می دهند.
کم کم نوازش تمام می شود و حال نوبت افراد غمگین است.
او به راستی یک استاد است که این چنین ترانه شادی را به غمگین ترین
ترانه تمام هستی تبدیل می کند.
آری این یک باران پاییزی است که برگهای درختان را از شر پاییز خلاص میکند و بر زمین می اندازد.
این یک باران پاییزی است که با ترانه دلنوازش تمام کینه ها را با خود میشود و با رود همراه می شود تا آنها را به دریا بریزد.
این یک ترانه پاییزی است که از شروع پاییز همه منتظرش بودند تا بیاید و غم های پاییز را که برسر برگهای بیچاره درختان خالی شده با خود بشوید و ببرد.
اوست که با ترانه هایش تمامی غم هارا می شوید و می برد و به جایش غنچه های گل های لاله را در دل هرکس که ترانه هایش را میشنود می کارد و میرود.
آهسته آهسته زمین را میشوید و دوباره به او زندگی می بخشد.
او همیشه ترانه نواز تنهایی های من است و همیشه وقتی می رود حوشحالم زیرا تمام غم هایم را شسته و برده.
وقتی میرود نشانه ای را برجای میگذارد تا همه بداند باز میگرداد تا به لاله ها آب بدهد.
تاهمه بدانند ترانه دل انگیزش تمام شده و دیگر رفته.
آری.این نشانه رنگین کمان است که از شنیدن ترانه باران به وجد آمده و خود را نمایان می سازد.

۰۲ ارديبهشت ۹۸ ، ۱۷:۲۸ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
ادمین

به سايت خوش آمديد !


براي مشاهده مطلب اينجا را کليک کنيد