انشا مقایسه دو چیز انشای مقایسه ای دهم انشا سنجش و مقایسه رفتگر با افتاب انشا مقایسه ذهنی انشا مقایسه مرگ و زندگی انشا مقایسه میز با درخت انشا مقایسه کتاب با انسان انشا مقایسه شب و روز


چشم واژه ای سه حرفی و دریا واژه ای چهار حرفی است. درست است که دریا واج های بیشتری نسبت به چشم دارد؛اما آبی چشمان پدر من کجا و آبی دریا کجا؟
دریا حامی قوی دارد که همواره به او قوت قلب می‌دهد و با بارش هایش بر فراز آن او را همواره پر آب و ابهت نگه میدارد؛اما پدر من ضمن اینکه حامی بزرگی در فراز آسمان ها دارد حامی و پشتیبان همه ی اعضای خانواده ام است.
درست است که می‌توان از دریا ماهی صید کرد؛ مروارید صید کرد؛جواهر صید کرد؛اما آیا می‌توان از دریا عشق صید کرد؟ نه نمی‌شود. ولی از چشمان آبی پدر من که هرگاه به او می‌نگرم میتوانم عشق را صید کنم.
دریا گاه طوفانی می‌شود و آبی آن همچون سیاهی در شب دل را میلرزاند.اما چشمان پدر من همواره آبی است آبی آبی؛ بدون تاریکی بدون ظلمت.
آب دریا شور است و شوری اش تا ته زبان آدم را از آبش بیزار می‌سازد. آب چشمان پدر من هم شور است؛ اما من حاضرم این شوری را به جان و دل بخرم و همواره فقط از این آب سیراب شوم.
درست است که وسعت دریا چندین کیلومتر است و چشم آبی پدر من در گودی چند میلی متری اسیر شده است؛اما می‌توان با نگاه کردن به اعماق آن چشمان آزادی و وسعت بی کرانش را دریافت کرد.
این دو چشم خاص هستند شاید به همین دلیل است که من عاشقشان شده ام.