درس شیر و موش چهارم دبستان معنی شعر شیر و موش کلاس چهارم دبستان طرح درس شیر و موش معنی درس پانزدهم شیر و موش کلاس چهارم معنی کامل درس شیر و موش چهارم دبستان قصه شیر و خرگوش متن درس شیر و موش چهارم دبستان معنی درس 15 فارسی چهارم

مطلب کامل در ادامه

اوقاتی در زندگیمان وجود دارند که اقدامی انجام نمیدهیم، چون تصور میکنم که کار زیادی از دستمان بر نمی آید و نمیتوانیم تفاوتی ایجاد کنیم. اگرچه گاهی کوچکترین کارها میتوانند تفاوتی عظیم و چشمگیر در زندگی فرد دیگری به وجود آورند. ما از طرق مختلفی می توانیم محبت خود را به دیگران نشان دهیم و نیازی به کارهای خارق العاده نیست.

به یاد داشته باشید که کوچکترین و جزیی ترین کارها می توانند تفاوتی ایجاد کنند مثل: لبخندی ساده، باز کردن دری به روی دیگری، نوشتن یادداشتی محبت آمیز، به زبان آوردن کلمه ای پر مهر و محبت و... در اینجا با اشاره به داستانی آموزنده به صحت گفته های بالا پرداخته شده است:

روزی شیری در خواب بود که موشی کوچک روی پشت او به بازی و جست و خیز پرداخت، جست و خیزهای موش کوچک بازیگوش باعث شد شیر از خواب بیدار شود و با عصبانیت موش را زیر پنجه های قوی خود بگیرد.

درست زمانی که شیر میخواست موش را بخورد موش کوچک گریه کنان به التماس افتاد و گفت: «خواهش می کنم این مرتبه مرا ببخش. درعوض لطف تو را تا آخر عمرم فراموش نخواهم کرد. کسی چه می داند، شاید بتوانم روزی لطف و محبت تو را جبران کنم».

شیر از شنیدن سخنان موش کوچک آن قدر خنده اش گرفت که دلش به رحم آمد و او را رها کرد.

مدتی بعد، شیر داخل تله ای گیر افتاد. او تمام توان خود را به کار بست تا از لابلای طنابهای گره خورده و محکم خود را بیرون بکشد ولی موفقیتی عایدش نشد. درست همان موقع موش کوچک از آنجا می گذشت. که متوجه شد شیر در تله گیر افتاده است. او فوراً به کمک شیر رفت و به کمک دندانهای تیز خود طنابها را جوید و شیر را از تله نجات داد. بعد رو به شیر کرد و گفت: «یادت می آید که آن روز به من خندیدی؟ فکر می کردی که آن قدر کوچک و ضعیف هستم که نمیتوانم لطف و محبتت را جبران کنم. ولی حالا می بینی که زندگی ات را مدیون همان موش کوچک و ضعیف هستی!»