انشا درمورد صدای باران صفحه 53 پایه هشتم انشا عادی در مورد باران انشا درمورد صدای لالایی مادر انشا در مورد قطره باران انشا از زبان باران انشا درمورد صدای وزش شدید باد انشا در مورد باران با مقدمه و نتیجه بارش فکری در مورد باران


شب گذشته همانند شب های دیگر بعد از اتمام یک روز طولانی در حال استراحت در اتاق خوابم بودم که ناگهان صدایی آشنا از بیرون خانه توجه مرا به خود جلب کرد.این صدا،صدای باران بود! صدای چک چک قطرات باران خواب را از سرم ربوده بود نمی توانستم چشمانم را با مردم خواب آلود شهر همراه سازم. هپچون کودکی با شور وشوق از جای خود برخاستم و به سمت پنجره ی اتاقم رفتم پنجره را باز کردم با باز کردن پنجره بادی خنک روح لطیفم را نوازش کرد. به اطرافم نگاه کردم باران آلودگی را از زمین پاک کرده و طراوت شادابی را به آن هدیه کرده بود.دوست داشتم با زمین همراه شوم و آلودگی ها رااز خود پاک کنم و زندگی دوباره به خود ببخشم . حال دیگر باران تمام شده بود اما هوا هنوز مملوء از بوی باران بود. دوباره به اتاقم بازگشتم حال با خود می اندیشم که چه خوب است ما انسان ها نیز گاهی همانند باران باشیم آلودگی رااز یک دیگر پاک وشادابی را به هم هدیه دهیم.پس بیاید باران باشیم