انشا در مورد درختی که پا در هواست انشایی درمورد درختی که پادرهواست انشا درخت پا در هوا انشا در مورد درختی که شاخه هایش روی زمین گسترده شده است انشا تخیلی درباره درخت انشا درختی که پادرهواست انشا درباره درخت پادرهوا انشا ذهنی درمورد درخت

انشا در ادامه مطلب

انشا درمورد درخت با ویژگی های پا در هوا

در دیار من پشت جنگل­های شهر من درختی پهن و زیباست. آن درخت ریشه­ های به وسعت دریا داشت. ریشه­ هایش تا به ابرها رفته و در ابرها فرورفته بود. پاهایش همان ریشه­هایش بود که در هوا معلق بود. و شاخه­ هایش روی زمین گسترده بود. درخت کهن سال من ماننددرختان دیگر نبود.

او واژگون به زندگی خود ادامه می­دارد. کسی نمی­توانست از سایه­های او بهره ببرد و یا حتی ازمیوه­ای لذت ببرد، اماهمچنان من آن درخت زیبا را دوست داشتم.

آن درخت تلاقی­گر زندگی مشقت بار من است انگار خودم هستم که با تمام توان دست­هایم را روی خاک می­کشم تا بتوانم زندگی­ام را سامان دهم اما باز دستانم در تلاشی بی­فایده است زیرا زندگی هر چه باشد همان می­شود و تو باید قدر تک تک لحظه­ ها را بدانی. مدت­ها گذشت تا فلسفه آن درخت کهن سال را دانستم.

فهمیدم که هر چقدر او در سختی است اما مهم این است که با دیگران فرق دارد. همیشه مثل دیگران بودن خوب نیست زیاد که مثل دیگران باشی خسته می­شوی. زده می­شوی و آن زمان است که دیگر حتی لحظه­ای از زندگی لذّت نمی­بری.

می­خواهم مانند آن درخت کهن سال باشم در عین سختی مقاوم و فناناپذیر باشم.

در زندگی­ام تلاش کنم که تغییری در آن ایجاد کنم هر چند سخت و تا حدودی ناممکن است اما می­دانم هر ناممکنی می­تواند ممکن گردد. اگر تو تمام نیرو و توانت را روی آن کار بگذاری می­توانی بر مشکلات فایق آیی و پله­های ترقی را طی کنی .