انشا در مورد باران همراه با مقدمه و نتیجه انشا درباره باران با مقدمه و نتیجه انشا در مورد باران با مقدمه و نتیجه انشا درمورد باران پایه دهم انشا عادی در مورد باران انشا درمورد باران رحمت الهی انشا در مورد قطره باران انشا درباره خاطره یک روز بارانی


مقدمه:
باران یعنی بوی کاهگل خانه‌ی پدربزرگ،یعنی قرص آرام بخش،یعنی زیبا ترین نعمت الهی برای ما و سایر موجودات و البته قطره‌ای مدهوش کننده است.


بدنه:
آسمان یکباره روشن و خاموش شد،صدای عجیبی به گوش می رسید گویا رعد و برق است.آسمان سیاه و قرمز شد و باران شروع به بارش کرد.نم نم می بارد و بوی خاک در هوای لطیف بارانی پراکنده میشود.
چنان احساس آرامش می کنم که انگار دنیا مال من است. نفس های عمیق میکشم و زندگی را با تمام وجود حس میکنم انگار تا قبل از باران مرده بودم و الان زنده شدم و زندگی می کنم. قطره های ناب و شفاف باران که به چشمانم میخورد من را غرق در خالق هستی می کند.
ای کاش می شد بوی باران و خاک باران خورده را در شیشه‌های بزرگ عطر محصور کرد.چون بوی باران از گران‌ترین،بهترین و مارک‌ترین عطر هاست.عطری که یادآوری می کند خدا همین حوالی است.
باران که می بارد بعضی ها دلشان می گیرد.برخی شاد می شوند و خیلی ها شاعر میشوند.تازه یادشان می افتد که احساسات پاک و زلالی هم هست که در لابه‌لای فکر های روزمره فراموشش کرده بودند.
در بارش باران عدالت را میتوان دید،چون قطره‌ها،در همه‌ی محله‌های یک شهر یا بر بام خانه‌های یک محله،با یک نواخت مساوی فرو می ریزد.


نتیجه:
چه خوب است که ما با وجود باران و بویش به عظمت و بزرگی خالق هستی پی ببریم و هر لحظه شکر گزار نعمت هایش باشیم.