انشا تضاد معنایی پیری و جوانی انشا ناسازی معنایی گل و خار انشا تضاد شب و روز انشا تضاد معنایی عشق و نفرت انشا تضاد معنایی غم و شادی انشا تضاد معنایی خواب و بیداری حکایت نگاری درس هفتم نگارش دهم انشا در مورد تضاد سکوت و فریاد
انشا در ادامه مطلب
خشکی و دریا مفاهیمی هستند که از لحاظ معنا ناسازگار و متضاد هستند. با هم به دریا و سپس خشکی برویم تا این تضاد را درک کنیم.
اینجا دریای بی کران است که موج بر سر موج می کوبد تا خود را به ساحل برساند و آرام بگیرد. آرام گرفتنی که با عدم و نیستی همراه است. این موج هایی که می غلطند و متناقض و متضاد دوست یا دشمن هستند. دوست کسانی که بر امواج سوار شده و تفریح و نشاط می پردازند. دشمن کسانی که در ورطه امواج سهمگین گرفتار شده و با غرق شدن، جان خود را از دست می دهند.
به خشکی که بروی، از موج آسوده هستی و بر خاک قدم می گذاری. اگر دریا همه آب است و آب اما خشکی متنوع است. از طرفی به جنگل می رسیم و از سوی دیگر به بیابان. اگر به مناطق حاصلخیز برویم خاک مهربان و بخشنده، غذای ما را از طریق زمین کشاورزی در اختیارمان قرار می دهد. اگر به بیابان برویم زیبایی آن به ما آرامش بدهد.
باز به دریا برگردیم، از امواج بگذریم و به قعر برسیم. آنجایی که موجودات زنده ای هستند و در زیستگاه خود به سر می برند. ماهی هایی که در همه دریاها وجود دارند. نهنگ ها و هشت پاهایی که در برخی دریاها زندگی می کنند؛ جهان زیر آب را تشکیل می دهند. تنوع موجودات خشکی بسیار زیادتر است. از پستانداران، خزندگان، دوزیستان و حتی موجوداتی مثل لاک پشت که در هر دو این محیط ها زندگی می کنند.
فقط موجودات نیستند که می توانند در خشکی و دریا در حال رفت و آمد باشند. انسان ها که همه جا را به تسخیر خود درمی آورند برای مسافرت و تجارت از کشی استفاده کرده و به دریا می روند. همان ها که در خشکی هم وسیله سفری و باربری مانند قطار را اختراع کرده اند.
خشکی و دریا با همه تفاوت ها و تضادهایشان مانند دو برادر هستند که وجودشان برای ادامه حیات انسان ها ضروری است.