انشا در مورد کتاب از نگاه ناشر انشا در مورد کتاب از نگاه حروف چین انشا کتاب از نگاه نویسنده یک انشای زیبا در مورد کتاب انشا در مورد کتاب یار مهربان انشا از زبان کتاب نگاه نویسنده به کتاب مقدمه درباره کتاب
انشا شماره یک
برای من کتاب فقط یک شی نیست و حتی مجموعه ای از اطلاعات نیز نیست. کتاب برای من یک حضور و وجودی خاص دارد. وقتی تصمیم به خریدن کتاب می گیرم با شوق و ذوق به کتاب فروشی می روم و در فاصله زمانی ای که شخص فروشنده می رود تا کتاب مرا بیاورد با اشتیاق به قفسه ها و دیگر کتاب ها نگاه می کنم و این فکر که کاش بشود یک روز همه ی این کتاب ها را بخوانم وسوسه ام می کند.
بعد از خریدن کتاب به سرعت به خانه می روم و با عشق شروع به خواندن می کنم.
کتاب خواندن تجربه ای است که شاید هیچ تجربه ای شبیه آن نباشد. کتاب خواندن نوعی زندگی کردن و گام برداشتن در دنیای نویسنده است. لذت کشف دنیاهای جدید با کتاب شروع می شود.
عجیب است که تعدادی برگه و واژه بتوانند اینگونه دنیای انسان را تغییر بدهند.
اگر کتابی که می خوانم خوب باشد و نویسنده ای اصیل آنرا نوشته باشد، مثل وارد شدن به قلمرویی جدید می باشد.
خلاصه که کتاب خواندن یک تجربه است، یک اتفاق فوق العاده است.