شباهت قلم و اسلحه انشا مقایسه قلم با درخت انشا مقایسه قلم با اسلحه دهم مقایسه قلم با اسلحه ذهنی انشای مقایسه ای قلم و اسلحه انشا مقایسه قلم با اسلحه ذهنی مقایسه کتاب با برگ درختان مقایسه میزبادرخت
جنگ، واژه ای سه حرفی که خود عالمی در میان حروف خود پنهان کرده قلم اما نرم و نازک جنگ میکند، در میان انگشتانم فریاد میکشد تا اوج نفرت را بنویسید.
کلمات را در میدان نبرد به صف میکشد؛ ارتش افکار طغیان میکنند و آنگاه صفحه رنگین میشود از خون قلم.
من با قلم دنیایی میسازم از جنس آوردگاه ها، به سادگی سنگر ها و به رنگ خون هایی که تجلی گر رویای رنگی دختر بچه ایست که آرام زیر تلی از غم و اندوه دفن شده.
با سلاح نوشتن گاه بیدار میکند و گاه لالایی سر میدهد؛ وجدان خفته ای را بیدار میکند که در روح آدمی خفته و جان شیرینی را روانه عالم رویا میکند.
من معتقدم برای کشتن آدم ها لازم نیست یک اسلحه را روبروی مغزشان بگیری، گاهی کافیست یک جمله را جلوی چشمشان برقصانی.انوقت میبینی آدمی نه یک بار که صد بار می میرد...