جواب نگارش و انشا پایه های مختلف تحصیلی

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «انشا در مورد دریا و زیباییهای آن» ثبت شده است

انشا در مورد دریا با مقدمه و نتیجه گیری

انشا در مورد غروب دریا انشا در مورد دریا پایه دهم انشا در مورد دریا پایه یازدهم انشا در مورد دریا و زیباییهای آن انشا عینی و ذهنی درمورد دریا انشا درباره دریا با بارش فکری انشا در مورد دریا با مقدمه بدنه و نتیجه انشا درباره دریا ساده


مقدمه:


به نام خدایی که خشکی ها را بر روی دریاها بنا نهاد. همان دریاهایی که از ابتدایش نگاه کنی انتهایش را به چشم نمی بینی! همان دریایی که آرامشش مثال زدنی است و طلوع و غروب خورشیدش چشم گیر! اما چه می شود که چنین نعمتی ناگهان طوفانی می شود؟! می آید و زیر و رو می کند، ویران می کند و می رود.


تنه انشاء:


هوا گرگ و میش بود، صیاد تور ماهیگیری اش را به دوش انداخت و راهی دریا شد تا پاروهای قایق را تنظیم کرد و پاروزنان خود را به وسط دریا کشاند. دریا خندید زیرا می دانست که دلی را شاد خواهد کرد و سفره ایی را رونق خواهد بخشید اما نمی دانم از بدی روزگار بود یا بدی آدم ها، هر چه بود صیاد از جیب خود مقداری پودر بیرون آورد و در اطراف قایق خود پخش کرد. دریا متعجب شد او ناگهان دردی را در وجود خود حس کرد. ماهی ها دانه به دانه راه شش هایشان بسته می شد و روی سطح آب می آمدند و صیاد به راحتی با تور خود همه را جمع می کرد، در حالی که خنده ایی ترسناک روی صورتش نقش بسته بود. دریا خشمگین شد. آسمان صاف و ابری، رنگ باخت و از عصبانیت سیاه شد. دریا موج هایش را با سرعت از این سو به سوی دیگر می کشاند. صیاد ترسید اما دگر کاری از دستانش برنمی آمد. خدا خشمگین بود و دریا مجری اجرای قانون خدا بود. آن روز دریای مهربان، طوفانی به پا کرد و در اعماق خود صیاد را بلعید تا همگان بدانند که عاقبت بدی و دشمنی خشم و طوفان الهی است زیبا زندگی کنید تا دریای زندگیتان سرشار از آرامش باشد.


نتیجه گیری:


هیچ کار خدا، بی حکمت نیست، گاهی اگر دریای زندگیت طوفانی شد یقین بدان که خیری پشت آن است شاید در آن هنگام بدی ها و پلیدی ها را ببلعد و ببرد اما تو در انتظار صبح آرام فردایش بمان.

۰۹ دی ۹۸ ، ۱۵:۱۷ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
ادمین

انشا درباره دریا با بارش فکری

انشا درباره دریا با مقدمه و نتیجه انشا درمورد دریا با رعایت مراحل نوشتن انشا در مورد دریا و زیباییهای آن انشا در مورد غروب دریا انشا در مورد دریا با مقدمه و نتیجه گیری انشا در مورد دریا پایه دهم انشا در مورد دریا پایه یازدهم انشا عینی و ذهنی درمورد دریا


«دریا»

بوی خوش ساحل در مشامم پیچید . پاهایم را نرم نرمک ، بر ماسه های سرد حرکت دادم . آرام آرام قدم زدم تا از حرات پاهایم داغ واز شرم و خجالت خیس شوند .
حس مبهمی داشتم . آرامشی عجیب ، شانه های خسته ام را در آغوش کشیده بود . پلک هایم را بر هم نهادم ؛ صدای برخورد دستان سهمگینش با صخره ها و سنگ های ریز و درشت ، گوشم را نوازش میکرد . قلب بی قرارم ، برای صخره ی صبور تپید . لشکر بی رحم اشک از هر سو بر چشمانم هجوم آوردند . صخره ها به مرگ تدریجی خود ادامه میدادند و من ، گوی های درخشان اشکم را ، برای دل عاشقشان پایین میریختم .
صخره ها هم ، همچون من عاشق بودند . عاشق زیبایی و عظمتش ، و آرامش و لطافتش ! خوب یا بد ، زشت یا زیبا ، بزرگ یا کوچک با هر ظاهریا باطنی دوستش داشتند . اگرچه سرانجام در این راه جان خواهند داد ؛ اما با نگاهی شیدا به دریا می نگریستند و با استقامت ، در برابر مشت های زهرآگینش ، صبوری خرج میکردند .
آنقدر در موسیقی آرامش بخش دریا فرو رفته بودم ، که از زمان غافل شدم . چشمانم را که باز کردم ، دریا غرق در سکوت ، پیش رویم بود . انگار دلش برای صخره سوخته بود که دیگر نمی خروشید . او به حرمت عشق صخره ، قفل خاموشی بر دستان قدرتمندش زده بود و خود را از حس پرواز منع کرده بود . او حال آرام بود ، همچون دل من که دیگر بی تابی وصال را نمی کرد.

۰۹ دی ۹۸ ، ۱۵:۰۹ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
ادمین

به سايت خوش آمديد !


براي مشاهده مطلب اينجا را کليک کنيد