انشا اذان زیبا انشا احساسی در مورد اذان انشا راجب شنیدن صدای اذان انشا درمورد اذان برای کلاس نهم انشا جدید درمورد اذان انشا درباره اذان متن کوتاه انشا درباره اذان با مقدمه و نتیجه
انشا در ادامه مطلب
صدای ملکوتی اذان از گلدستههای فیروزهای مسجد محله پر میکشد و آرامآرام بر جان عاشق دیدارم مینشیند. انگار صدای آشنایی گوش جانم را مینوازد؛ صدایی که بذر عشق و معرفت را در کویر وجودم میکارد و امید و رحمت حق را در دلم زنده میکند و حالم به طور عجیبی دگرگون میشود.
بار دیگر آرامشی میگیرم و کام جانم شیرین میشود از حلاوت این نوای روحبخش. الله اکبر، الله اکبر. آری تو بزرگی؛ بزرگتر از آنچه در ذهن و عقل ما بگنجد. تو بزرگی و من حقیر در برابر اینهمه عظمت و بزرگواری.
چه زیباست لحظهٔ نجوای با حق! چه زیباست لحظهٔ سبز رهایی از خویشتن و به خدا پیوستن! چه زیباست سرنهادن بر خاک عشق! چه زیباست ثانیههایی که دل با نام و یاد خدا آرام میگیرد.
پس از شنیدن این نغمهٔ جانبخش حس پرندهٔ سبکبالی را دارم که بهسوی آسمان پر میزند. هنگامی که بانگ الله اکبر سر میدهد، ستون قلبم از بزرگی یاد خدا میلرزد. هر وقت که این بانگ دلانگیز را میشنوم، به این حقیقت که زندگی بی یاد خدا تاریک است و انسان بدون تکیهگاه هراسان پی میبرم.